نمایش نتایج: از 1 به 15 از 15

موضوع: طراوت را چگونه باید یافت

1554
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19507
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    طراوت را چگونه باید یافت

    سلام
    من اولین باری هست که در اینجا می نویسم و پیشاپیش تشکر می کنم از زمانی که می گذارید
    من در اینجا در ابتدا مشکلم را می گویم و بعد از ان خودم و روحیه و اطلاعاتی که به تصور من کمک کننده هست می گویم که شما عزیزان در یک بستر مناسب راهنمایی کنید من را.
    چیزی که این روز ها احساس می کنم این هست که خسته ام خیلی خسته نه فیزیکی خسته روحی فکری. در کنار یک غرور که خاضر نیست بپذیرد شاید کم آوردی. زمانی که در اینترنت جستجو می کردم می تونم بگم علایم دپرسی را دارم ولی سر دوستی ندارم با این که دپرسم چون شرایطی که در آن هستم تا حذ زیادی درکش می کنم و حتی بدون سختی بسیار به بقیه کارام می رسم. از این بدم می یاد که روزهایی میشه در سکوتی به بطالت می گذرانم و با وجود مشغله زیاد کاری نمی کنم. به هرحال خسته ام و می دونم همت ان آینده ای که می خوام را ندارم موجود نیست

    من هم اکنون دانشچو هستم در المان دو سالی هست که امدم. می تونم بگم که درس قسمتی از هویت و کارهایی شده که خوب بلد هستم و قسمت زیادی از اهداف یا حتی شادی من در درس هست. خیلی وقتا هم از اینکه در آن سطحی که علمم می خواهم نیست اذیت می شم.
    شاید بیشترین چیزی که از رفتنم از ایران از دست دادم دوستانم بود در اینجا به شدت فاصله زیادی بین دوستانی که دارم اعم از ایرانی و خارجی حس می کنم از لحاظ صحبتی و درد دل بسیاری که اینجا هستن دغدغه هاشون بسیار با من فاصله دارد. دوستان ایران هم خب دیگه مثل گذشته نمیشه صحبت کرد و هرکس درگیر زندگی خودش هست. شاید لذت بخش ترین کار برای من اینچا دل نوشته هایی هست که در یک فایل می نویسم و با خودم صحبت می کنم. عموما یم نفر را در خودم تصور می کنم و با هم صحبت می کنیم می تونم بگم یک باغ در خودم دارم .
    در مورد رابطه احساسی با دختر هم من دو تجربه در ایران داشتم که تمام شدن هر دو و هیچ گدام موفق نبوده اگر فکر می کنید دلایلش نیاز هست بگید که با شما مطرح کنم. یک خانمی هم هست که کششی در درون من هست مه باهاش اشنا بشم و حتی هنوز هم دوستش دارم ولی خب هیچوقت نگفتم زمانی که ایران بودم جرات نگردم و هم اکنون هم اون امریکا من المان و کلا این موضوع فکر می کنم فقط در ذهن من گسترانده شده هست به هرحال
    اینجا هم با یک اروپایی جدی شد ولی دوام نیاوردم جون اصلا نمی تونستیم با هم حرف بزنیم تفاوت فکری و فرهنگی و جذابیت های رابطه داشتیم کلا دور بودیم در دید من که تمام شد. به هرحال زمانی فکر می کردم که با ورود یک دختر بهتر میشه ولی شاید قسمتی از راه حل باشد ولی درمان نیست. در هیچ گدام از این رابطه ها من نتونستم خودم را رها کنم.
    به طور خلاصه خستم و طراوت نیست این خیلی اذیتم می کنه و قکر میکنه اون فکر که من در رابطه با اون خانمی که هیچوقت بهش نگفتم از سر اصرار و تخیل بد در من گسترانیده شده و دوست دارم بتونم ول کنم و یک جورایی هوایی جدید را استشمام کنم
    اگر فکر می کنید به هر دلیل نیاز به دانستن موضوعی دیگر دارید حتما بگید و در جوابهایتان رک باشید من هیچ مشکلی ندارم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18840
    نوشته ها
    130
    تشکـر
    74
    تشکر شده 46 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    سلام
    به نظرم شما ایمانت قوی کنی حل میشه

    با خداوند راز و نیاز کن

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19507
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    نقل قول نوشته اصلی توسط ebrahhim نمایش پست ها
    سلام
    به نظرم شما ایمانت قوی کنی حل میشه

    با خداوند راز و نیاز کن
    من ادم مذهبی نیستم و با قرائتی هم که از دین و خدایی که در ایران به ما می دهند سر دوستی ندارم
    ولی تا حدی راز نیاز می کنم ولی راه حل اساسی به نظر من نمی یاد

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    سلام.
    از اینکه نوشته ات را خواندم یه احساس عجیبی بهم دست داد.از کلماتی که استفاده کردید احساس سردی و... شما فقط کافی افکارتون رو تغییر بدید و به چیزی فکر کنید که واقعیت داره اونم اینکه شما یه رابطه رو برای خودتون تجسم کردین حالا تجسم کنید که تموم شده .
    همه چیز با افکار قابل کنترل فقط کافی فکر کنید و اونم مثبت رابطه ای که تمام شده فکر کردن بهش هیچ سودی ندارد .
    زندگی کنید و برای رسیدن به طراوت وجودتون رو رها کنید و افکار پریشون رو جایی یادداشت کنید و بگذارید همانجا بماند و دیگه سراغشون نرید.

  5. 2 کاربران زیر از satare بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19507
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    نقل قول نوشته اصلی توسط satare نمایش پست ها
    سلام.
    از اینکه نوشته ات را خواندم یه احساس عجیبی بهم دست داد.از کلماتی که استفاده کردید احساس سردی و... شما فقط کافی افکارتون رو تغییر بدید و به چیزی فکر کنید که واقعیت داره اونم اینکه شما یه رابطه رو برای خودتون تجسم کردین حالا تجسم کنید که تموم شده .
    همه چیز با افکار قابل کنترل فقط کافی فکر کنید و اونم مثبت رابطه ای که تمام شده فکر کردن بهش هیچ سودی ندارد .
    زندگی کنید و برای رسیدن به طراوت وجودتون رو رها کنید و افکار پریشون رو جایی یادداشت کنید و بگذارید همانجا بماند و دیگه سراغشون نرید.
    احساس سردی؟؟؟ راستش به درستی منظور شما رو متوجه نشدم ولی می تونم بگم شاید عنصر خستگی در آن دیده می شد و تا حدی ناامیدی
    تا حدی کنجکاوم بدانم که چرا شما کلیه مشکلات را از دریچه روابط احساسی من می دانید؟؟؟ دو رابطه قبل من در عین منطق و دلیل هایی کاملا معتبر تمام شد و رابطه ای هم که در ذهن تصور می کنم آنچنان ریشه در ذهن من نگسترانیده. از این زاویه ببین که کسی را پسندیدی ولی الان کاملا واقفی با تو جه به شرایط محیطی و مکانی و طبیعی امکان بر قراری نیست. فقط فکر به آن تا حد زیادی سرگرمی و یک فعالیت شیرین ذهنی.
    فکر های پریشان؟؟؟؟ من فکر پریشانی ندارم اینجوری نیست که الان زندگیم در آشوب باشه آنها روند طبیعی خودشان را طی می کنند.
    شاید راه حیلی که من می خوام این باشد که این گذر از خستگی به طلوع و سپس طراوت و رهایی در این طراوت آرامش را چگونه می توان طی کرد. که چقدر این طراوت زیباست

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17235
    نوشته ها
    346
    تشکـر
    66
    تشکر شده 306 بار در 174 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    پیشنهاد میکنم سرگذشت محمد عرب را در گوگل سرچ کن و بخوان...
    امضای ایشان
    حضرت محمد(ص) فرمودند:
    برای هر چیزی قلبی است و قلب قران سوره یس است.

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19507
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    نقل قول نوشته اصلی توسط دریا071 نمایش پست ها
    پیشنهاد میکنم سرگذشت محمد عرب را در گوگل سرچ کن و بخوان...
    اگر منظورت شخص در ماه عسل می باشد دیدم ولی حقیقتا ارتباطش را با خودم درک نکردم. من زندگی بی بند باری ندارم. و راستش قران و دین برای من جایگاهی می نیمال دارد نه ماکسیمال. الزاما راه حل را در آن نمی بینم

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17235
    نوشته ها
    346
    تشکـر
    66
    تشکر شده 306 بار در 174 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    .....
    ویرایش توسط دریا071 : 07-24-2015 در ساعت 07:39 PM
    امضای ایشان
    حضرت محمد(ص) فرمودند:
    برای هر چیزی قلبی است و قلب قران سوره یس است.

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    سلام

    من فکر میکنم شما دچار نوعی روزمرگی شدین، روزمرگی برای آدم احساس غم و کسالت به همراه میاره

    شما باید سعی کنید در روال زندگیتون یک سری تغییرات ایجاد کنید که بهتون روحیه و انگیزه بده

    این تنوع را میتونید با وارد کردن چند فعالیت ساده انرژی بخش به برنامه زندگیتون ایجاد کنید

    اول از همه ورزش منظم، که میتونه هر نوع ورزش مورد علاقه شما باشه، حتی نیم ساعت پیاده روی در هوای آراد

    دوم طبیعت گردی، در تورهای طبیعت گردی ثبت نام کنید و به مناطقی تا حالا ندیدین سفر کنید

    و مورد سوم تعامل با افراد جدید هست، این تعامل با شرکت در گروه ها و اکیپ های مختلف ورزشی یا فرهنگی میتونه حاصل بشه
    امضای ایشان



  11. کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19507
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme نمایش پست ها
    سلام

    من فکر میکنم شما دچار نوعی روزمرگی شدین، روزمرگی برای آدم احساس غم و کسالت به همراه میاره

    شما باید سعی کنید در روال زندگیتون یک سری تغییرات ایجاد کنید که بهتون روحیه و انگیزه بده

    این تنوع را میتونید با وارد کردن چند فعالیت ساده انرژی بخش به برنامه زندگیتون ایجاد کنید

    اول از همه ورزش منظم، که میتونه هر نوع ورزش مورد علاقه شما باشه، حتی نیم ساعت پیاده روی در هوای آراد

    دوم طبیعت گردی، در تورهای طبیعت گردی ثبت نام کنید و به مناطقی تا حالا ندیدین سفر کنید

    و مورد سوم تعامل با افراد جدید هست، این تعامل با شرکت در گروه ها و اکیپ های مختلف ورزشی یا فرهنگی میتونه حاصل بشه
    بسیار متشکرم. کلمه بسیار درستی را به من گوشزد کردین فراموشش کرده بودم و فکر می کنم به درستی حالت طبع من را بیان می کند. فقط آیا مقاله ای یا کتابی در این زمینه می شناسید که به من معرفی کنید. راه حل هایی که ذکر کردید تا حدی ناسازگار با زندگی من. متشکر می شوم اگر در جایی مطلبی را بشناسید که به من آگاهی بیشتری دهد را به من معرفی کنید.
    سپاس

  13. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19507
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    نقل قول نوشته اصلی توسط دریا071 نمایش پست ها
    قران نور است چراغ هدایت... بدون قران ادم بیراهه میره...
    اینکه قران رو قبول داشته باشیم اما باور نداشته باشیم بی فایده هست.
    تکلیفتون را با خودتون روشن کنید
    یا مسلمون هستیم یا مسلمون نیستیم
    یا خدا را قبول داریم یا ندارم
    نمیشه هر دو طرف بود اگه قبول دارید پس باید گوش به فرمان باشید دین که سلیقه ای نیست....
    ارتباط بین دو جنس مخالف حرام است.
    در پاسخ شما گمان دارم یک تلخی با هوای عصبانیت نهفته است(البته ممکن هست اشتباه کنم) اگر این برخاسته از ادبیات و پاسخ بنده هست صمیمانه عذرخواهی می کنم.
    تصور من بر این هست که اگر به فکر و نظر دیگری احترام گذاشته شود و مطلق نگاه نکرد فضایی بس زیبنده تر خواهیم داشت.
    در مورد مسایل فقهی ممکن است شما اشاعره گون به مسایل نگاه کنید و دیگری همچون من معتزله محور (البته پایه کلی را مد نظرم هست) و اینجاست که نظرات من شاید به شما خوش نیاید. بحثی هست به نام مقاصد الشریعه الاسلامیه شاید اگر مطالعه کنی به این نتیجه برسی حکم ها به این مطلقی که ابراز می کنی کار عقلانی و درستی نیست.
    به هرحال اینجا قرار نیست بحث فلسفی کنیم اگر گفته ای دارید که با توجه به چیزی که تا کنون از من شناخته اید بسیار متشکر می شوم به من بگویید که شاید راهگشای من باشد.
    درپابان باز هم از اینکه وقت می گذارید و من را یاری می کنید بسیار متشکرم

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    نقل قول نوشته اصلی توسط interiorpoint نمایش پست ها
    احساس سردی؟؟؟ راستش به درستی منظور شما رو متوجه نشدم ولی می تونم بگم شاید عنصر خستگی در آن دیده می شد و تا حدی ناامیدی
    تا حدی کنجکاوم بدانم که چرا شما کلیه مشکلات را از دریچه روابط احساسی من می دانید؟؟؟ دو رابطه قبل من در عین منطق و دلیل هایی کاملا معتبر تمام شد و رابطه ای هم که در ذهن تصور می کنم آنچنان ریشه در ذهن من نگسترانیده. از این زاویه ببین که کسی را پسندیدی ولی الان کاملا واقفی با تو جه به شرایط محیطی و مکانی و طبیعی امکان بر قراری نیست. فقط فکر به آن تا حد زیادی سرگرمی و یک فعالیت شیرین ذهنی.
    فکر های پریشان؟؟؟؟ من فکر پریشانی ندارم اینجوری نیست که الان زندگیم در آشوب باشه آنها روند طبیعی خودشان را طی می کنند.
    شاید راه حیلی که من می خوام این باشد که این گذر از خستگی به طلوع و سپس طراوت و رهایی در این طراوت آرامش را چگونه می توان طی کرد. که چقدر این طراوت زیباست
    منظورم از سردی این بود که کاملا نا امید هستید و انگیزه ای برای زندگی ندارید . و از ادبیات و کلماتی که استفاده کردید شرح حال یک رمان بود بیشتر البته جسارت نباش نویسنده خوبی هستید.
    من منظورم از فکر پریشان این بود که به گذشته فکر کردن خود یک پریشان حالی خاصی به همراه دارد . برای ارامش فقط کافی دیگه بهشون فکر نکنید مگر میشود ادم از کسی خوشش بیاد و وارد احساسات نشود اگر احساساتی نبودین هیچوقت به گذشته فکر نمیکردین درست است منطق و عقل جایی برای قلب نمیگذارند ولی دو جنس مخالف با احساس جذب هم میشوند باید احساسی نسبت به طرف پیدا کنی تا بخای باهاش بیشتر اشنا بشی از روی عقل یا از روی قلب درست ؟؟
    فعالیت شیرین ذهنی رو خوب گفتین وقتی به چیزی ملکه میشه توی ذهن و براش قصر میسازیم باعث میشه ادم به اون شخص وابسته بشه ناخوداگاه توی ذهن بهش محبت میکنی رویایی ترین افکار رو براش در نظر میگیری همین افکار باعث میشن تا از دوران بیرون و واقعی خارج بشیم و نخاییم واقعیت رو بپذیریم اوکی یکی رو دوست داریم ولی رسیدن بهش ممکن نیست پس رهاش کنیم الان بخاییم بهش فکر هم کنیم هم چیزی درست نمیشه پس یا تلاش کن تا بدستش بیاری یا رهاش کن تا یکی دیگه بیاد توی زندگیتون . تا رهاش نکنید نمیتونید کسی دیگه ای رو وارد زندگی کنید چون اون محبت توی افکارتون نمیزاره به کس دیگه ای فکر کنید .
    انسان با تلاش همه چیزو بدست میاره اگر نمیخایین از دستش بدین باید بگردین و پیداش کنید با فکر کردن چیزی درست نمیشه یا تلاش کن یا رهاش کن .

  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19507
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    نقل قول نوشته اصلی توسط satare نمایش پست ها
    منظورم از سردی این بود که کاملا نا امید هستید و انگیزه ای برای زندگی ندارید . و از ادبیات و کلماتی که استفاده کردید شرح حال یک رمان بود بیشتر البته جسارت نباش نویسنده خوبی هستید.
    من منظورم از فکر پریشان این بود که به گذشته فکر کردن خود یک پریشان حالی خاصی به همراه دارد . برای ارامش فقط کافی دیگه بهشون فکر نکنید مگر میشود ادم از کسی خوشش بیاد و وارد احساسات نشود اگر احساساتی نبودین هیچوقت به گذشته فکر نمیکردین درست است منطق و عقل جایی برای قلب نمیگذارند ولی دو جنس مخالف با احساس جذب هم میشوند باید احساسی نسبت به طرف پیدا کنی تا بخای باهاش بیشتر اشنا بشی از روی عقل یا از روی قلب درست ؟؟
    فعالیت شیرین ذهنی رو خوب گفتین وقتی به چیزی ملکه میشه توی ذهن و براش قصر میسازیم باعث میشه ادم به اون شخص وابسته بشه ناخوداگاه توی ذهن بهش محبت میکنی رویایی ترین افکار رو براش در نظر میگیری همین افکار باعث میشن تا از دوران بیرون و واقعی خارج بشیم و نخاییم واقعیت رو بپذیریم اوکی یکی رو دوست داریم ولی رسیدن بهش ممکن نیست پس رهاش کنیم الان بخاییم بهش فکر هم کنیم هم چیزی درست نمیشه پس یا تلاش کن تا بدستش بیاری یا رهاش کن تا یکی دیگه بیاد توی زندگیتون . تا رهاش نکنید نمیتونید کسی دیگه ای رو وارد زندگی کنید چون اون محبت توی افکارتون نمیزاره به کس دیگه ای فکر کنید .
    انسان با تلاش همه چیزو بدست میاره اگر نمیخایین از دستش بدین باید بگردین و پیداش کنید با فکر کردن چیزی درست نمیشه یا تلاش کن یا رهاش کن .
    بسیار متشکر از پاسخت که بسیار صمیمانه و مهربانانه بود.
    یک سوال داشتم، حرفت را قبول دارم که پیشنهاد می کنی نقطه پایانی باید گذاشت. گذاشتن این نقطه پایان را می توانم با اطمینان بگویم که از لحاظ عقلی می توانم بگذارم ولی شاید از لحاظ همان احساسی که بیان کردی گاهی دوباره از سر یک علاقه به فکر خوب و یا شاید کنجکاوی صادقانه دوباره محو فکر کردن می شوی. من برداشتم از حرف شما این هست که به من پیشنهاد می کنی نباید اجازه نفس کشیدن به چنین فکر را داد حال از سر علاقه یا از کنجکاوی. فقط برای من یک مرز نا مشخص هست با این کار که کلا توجه ای نکنی از کجا اطمینان یابم که من در افق بهروزی و حل این مساله قدم بر می دارم نه در مسیر نادیده گرفتن و به انبار خاطره ها سپردن. البته شاید بگویی که اگر شروع کنی و اینقدر فکر نکنی این مرز خودش مشخص باشد. ولی دوست دارم اگر نکته ای دارید که راهگشا باشد به من بگویید

    با سپاس فراوان

  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    نقل قول نوشته اصلی توسط interiorpoint نمایش پست ها
    بسیار متشکر از پاسخت که بسیار صمیمانه و مهربانانه بود.
    یک سوال داشتم، حرفت را قبول دارم که پیشنهاد می کنی نقطه پایانی باید گذاشت. گذاشتن این نقطه پایان را می توانم با اطمینان بگویم که از لحاظ عقلی می توانم بگذارم ولی شاید از لحاظ همان احساسی که بیان کردی گاهی دوباره از سر یک علاقه به فکر خوب و یا شاید کنجکاوی صادقانه دوباره محو فکر کردن می شوی. من برداشتم از حرف شما این هست که به من پیشنهاد می کنی نباید اجازه نفس کشیدن به چنین فکر را داد حال از سر علاقه یا از کنجکاوی. فقط برای من یک مرز نا مشخص هست با این کار که کلا توجه ای نکنی از کجا اطمینان یابم که من در افق بهروزی و حل این مساله قدم بر می دارم نه در مسیر نادیده گرفتن و به انبار خاطره ها سپردن. البته شاید بگویی که اگر شروع کنی و اینقدر فکر نکنی این مرز خودش مشخص باشد. ولی دوست دارم اگر نکته ای دارید که راهگشا باشد به من بگویید

    با سپاس فراوان
    خواهش میکنم خوشحال میشم بهتون کمک کنم . درست منظورمو متوجه شدید دقیقا منظورم همین بود خب بنظر من اول مثبت فکر کن میرسی و تلاش بکن تا بدست بیاریش اگر هم نشد اون وقت به راحتی میتونی بزاریش کنار چون میگید من تلاش کردم ولی نشد.
    پیش وجدان خودت راحتی و این افکار رو ناخوداگاه از ذهن پاک میشن . تا وقتی تلاش نکردی میگی یه روزی اینکارو میکنم ولی وقتی قدم برداری تلاش میکنی تا بدستش بیاری درست اون وقت راحت تر میتونی بدستش بیاری و به افکار شیرینت جامعه عمل میپوشانی. درسته؟

    خب عشق و علاقه خودش یک جاذبه خاصی داره اونم اینکه وقتی عاشق میشی این افکار شیرین میاد سراغت تا بدستش نیاوردی شیرین ولی وقتی جلو رفتی تلاش کردی اگر بدست اوردی پس میشه زندگیت اگر هم که نشد بازم میشه زندگیت از لحاظ اینکه باید تلاشتو دو برابر کنی تا یه شخص دیگه وارد بشه و همه ی مراحل رو از قبل طی بشه تا برسه به این نقطه درست.
    پس تلاش کن جایی فکر شیرین

  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : طراوت را چگونه باید یافت

    نقل قول نوشته اصلی توسط interiorpoint نمایش پست ها
    بسیار متشکرم. کلمه بسیار درستی را به من گوشزد کردین فراموشش کرده بودم و فکر می کنم به درستی حالت طبع من را بیان می کند. فقط آیا مقاله ای یا کتابی در این زمینه می شناسید که به من معرفی کنید. راه حل هایی که ذکر کردید تا حدی ناسازگار با زندگی من. متشکر می شوم اگر در جایی مطلبی را بشناسید که به من آگاهی بیشتری دهد را به من معرفی کنید.
    سپاس
    http://forum.moshaver.co/f125/25-%D9...6%DB%8C-12279/
    http://forum.moshaver.co/f32/%D8%B1%...A7%D8%B1-7695/
    http://forum.moshaver.co/f125/%D8%B1...88%D8%B2-5998/
    امضای ایشان



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تفاوت اخلاقی
    توسط شادن در انجمن اخلاق و رفتار
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 01-08-2015, 12:02 AM
  2. ازدواج با تفاوت سنی بالا
    توسط roeya در انجمن سن ازدواج
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 12-19-2014, 03:41 PM
  3. هرکی یه جوره ...ما قضاوت نکنیم!
    توسط رزمریم در انجمن روابط بین فردی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-09-2014, 06:39 PM
  4. دهه های متفاوت ، دختران متفاوت
    توسط Star.Sz در انجمن سایر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-05-2014, 08:09 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد